شخصی بود که چندان مقیّد به احکام شرع نبود، ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیهالسلام برمیخورد، به حضرت سلام میداد. آن شخص از دنیا رفت و در قیامت، پروندهی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی تمام عیار است؛ لذا حکم صادر شد که او را به جهنّم ببرند.
روز 19 ماه محرم سال 61 هجری قمری کاروان اسرای کربلا به دستور یزید ملعون به سوی دمشق رهسپار شدند.
شخصی خدمت امام صادق (ع) رسید . امام پرسیدند : ای مرد ، چند بار در طول روز به زیارت جدم حسین (ع) می روی ؟ شخص گفت : هیچ . امام پرسید ای مرد : در طول هفته چه طور ؟ شخص گفت : هیچ . امام پرسید : در طول ماه ، سال و یا هرچند سال ، چند بار به زیارت جدم حسین (ع) می روی ؟ شخص گفت : مولای من ، میان من و حسین (ع) فرسخ ها فاصله است ( شرایط اینگونه نیست که من چندبار به زیارت حسین (ع) بروم ) . امام صادق (ع) فرمودند : وای بر تو ! هرموقع که دلت هوای زیارت حسین (ع) کرد به بالای بلندی برو و ندا بده : السلام علیک یا ابا عبدالله .
امان از گودال قتل گاه....
تو نیزه میخوری تن من درد میکشد
تو تشنه ای و من جگرم داد میزند!
هر وقت به قتلگاه تو نزدیک میشوم
این شمر بد دهن به سرم داد میزند ..
وای از عاشورا ..
نحر این سر که خودش جایزه دارد، دیگر
غارتِ خیمه و اموال نمیفهمم چیست؟
زره و خوود و سپر باز هم ارزش دارد..
غارتِ چادر اطفال نمیفهمم چیست!
بین گودال و شلوغیش تنش خُرد شده
نعل آوردن و پامال نمیفهمم چیست..
نویسنده : تهرانی
چه سرّی است در وجود مطهر امام حسین(ع) که دل هر عاشقی را شیفته خود میکند و حتی غیر مسلمانان هم ایشان را دوست دارند. در این مجال اندک با هم همراه میشویم و سری به آیینهای عزاداری ارامنه و زرتشتیان در عزای امام حسین(ع) میزنیم و سه پرده دلنشین از علاقه و محبت غیر مسلمانان به سیدالشهدا(ع) را به تجربه مینشینیم.
لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو
مُــرُوّة اَو حَسَب
جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى
داشته باشد
(تحف العقول ، ص 251)
نافع بن هلال
از اصحاب امیرالمؤمنین علیهالسلام و مردى بزرگوار و شجاع و قارى قرآن و نویسنده حدیث بود و در جنگهاى جمل و صفین و نهروان در خدمت على علیهالسلام شمشیر مىزد، و چون امام حسین علیهالسلام به سمت عراق آمد، نافع و سه نفر دیگر از یارانش در میان راه به آن حضرت پیوستند.
مرحوم شیخ صدوق رحمة اللّه علیه در کتاب خود آورده است :
در یکى از روزها شخصى ، محضر مبارک امام حسین علیه السّلام شرفیاب
شد و ضمن احوال پرسى عرضه داشت : یا ابن رسول اللّه ! در چه حالتى هستى ؟ و شب را
چگونه به صبح آورده اى ؟
حضرت در جواب فرمود: در حالتى به سر مى برم که پروردگارم در هر
لحظه شاهد و ناظر بر اعمال و کردارم مى باشد.
و آتش دوزخ را بر سر راه خود مى بینم ، مرگ که به دنبال من است ،
هر لحظه مرا مى جوید؛ و مى دانم که محاسبه ، نسبت به گفتار و کردارم حتمى است ، پس
سعادت و خوشبختى خود را در گرو اعمال و گفتار خود مى دانم ؛ و هر آنچه را دوست
داشته باشم ، به آن دست نمى یابم ؛ و از آنچه بى زار و ناخرسندم ، نمى توانم خود
را برهانم ؛ و بالا خره باید تابع مقدّرات الهى ، باشم ؛ و ایمان دارم که تمامى
امور من به دست دیگرى است ، که اگر بخواهد مرا مؤ اخذه مى کند؛ و اگر مایل باشد
مرا عفو مى نماید. پس با یک چنین حالتى کدام فقیرى در پیشگاه خداوند، از من فقیرتر
و نیازمندتر خواهد بود
نویسنده : تهرانی
روزی امام حسین (ع) از جائی عبور میکرد دید جوانی به سگی غذا می دهد، به او فرمود: به چه انگیزه این گونه به سگ مهربانی می کنی ؟
او عرض کرد: من غمگین هستم ، می خواهم با خشنود کردن این حیوان غم و اندوه من مبدل به خشنودی گردد، اندوه من از این رواست که من غلام یک نفر یهودی هستم و می خواهم از او جدا شوم.
امام حسین (ع) با آن غلام نزد صاحب او که یهودی بود آمدند، امام حسین (ع) دویست دینار به یهودی داد، تا غلام را خریداری کرده و آزاد سازد.
یهودی گفت : این غلام را به خاطر قدم مبارک شما که به در خانه ما آمدی به شما بخشیدم و این بوستان را نیز به غلام بخشیدم و آن پول مال خودتان باشد.
امام حسین (ع) هماندم غلام را آزاد کرد و همه آن بوستان و پول را به او بخشید وقتی که همسر یهودی ، این بزرگواری را از امام حسین (ع) دید گفت :من مسلمان شدم و مهریه ام را به شوهرم بخشیدم و به دنبال او شوهرش گفت : من نیز مسلمان شدم و این خانه ام را به همسرم بخشیدم
این وجود مبارک که از رحمت، علم، لطف و از فیوضات خدا پر است، این وجود مبارک که پیغمبر صلى الله علیه و آله می فرماید: آقاى تمام اولین و آخرین شهیدان می باشند، آقاى همه شهیدان، شهداى کربلا هستند و آقاى شهداى کربلا حسین من است؛ یعنى شهیدى به آقایى أبى عبدالله در عالم نیست. همه می دانیم کتاب با عظمت «کامل الزیارات» که بعضى از مراجع تقلید وقتى می خواهند یک روایت از آن کتاب نقل کنند می گویند ما سند و راوى نقل کننده را نمی خواهیم، همین که در این کتاب این روایت آمده ما به آن فتوا می دهیم، در این کتاب امام صادق علیه السلام می فرماید: پروردگار هر شب جمعه هفتاد بار حسین را زیارت می کند. البته من نمی دانم زیارت خدا چگونه است؟ یعنى جلوه به قلب ایشان می کند، همان چیزى که حضرت موسى علیه السلام در کوه طور خواست.زینب کبرى علیها السلام می فرماید: سى و هفت سالى که برادرم در عصر پدرم امیرالمؤمنین بود یکبار پدرم او را به یا حسین صدا نزد، هر وقت می خواست او صدا کند، امیرالمؤمنین علیه السلام تمام قد از جا بلند می شد، یک حالت ادب به خود می گرفت و آرام می گفت: «الىّ یا ابا عبدالله» نام او را نمی گفت.
نویسنده : تهرانی
خوف محشر از کسی باشد که او بی صاحب است
صاحب ما در قیامت هم قیامت می کند
با تشکر فراوان از سید امیر علی مجیدی تهرانی
ای اهل زمین
عید گذشت و خبر از یار نیامد
عید علی ام رفت ولی یار نیامد
آن شمع دل افروز شب تار نیامد
بر زخم دل فاطمه ( س ) غمخوار نیامد
ساعاتی دگر مانده که با ناله بگوییم
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
بصیرت در میان کوفیان مرده بوده و یا در سیاهچاله وحشت از مرگ و هراس از کشته شدن به دست پلید یزیدیان به اسارت رفته بود .دیگر چشمی جز به تاریکی عادت نداشت و دلی جز به آوای بدشگون حی علی الجحیم و الجهنم ابن نحس سعد و ابن زیاد در گناه شنوا نبود.آه کجایند عمارها! کجایند مالک ها!
این بار نابینایی از تبار یاران علی علیه السلام این سکوت سهمگین وسیاهچاله را درهم شکست تا کوفیان رسم یاری را ازیاد نبرند و ره به سوی نور ببرند.
ادامه مطلب ...