ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
شخصی بود که چندان مقیّد به احکام شرع نبود، ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیهالسلام برمیخورد، به حضرت سلام میداد. آن شخص از دنیا رفت و در قیامت، پروندهی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی تمام عیار است؛ لذا حکم صادر شد که او را به جهنّم ببرند.
ملائکه پروندهی او را گرفتند و او را به سمت جهنّم
بردند. در بین راه آن شخص، بیرق امام حسین علیهالسلام را دید؛ محکم ایستاد و به
ملائکهای که او را میبردند، گفت: (من در دنیا هیچ وقت، بدون سلام کردن از این
بیرقها رد نشدهام و الان هم باید بروم یک سلام بکنم؛ بعد با شما به جهنّم میآیم)
ملائکه گفتند: ( نمیشود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی)
تا این گفتگو بین آنها درگرفت، حضرت اباعبدالله علیهالسلام، که پای بیرق ایستاده بودند، یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه، آن شخص و ملائکهی همراهش، خود را در حضور حضرت مشاهده کردند. حضرت فرمودند: «گفتگوی شما بر سر چه بود؟» ملائکه، پروندهی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کرد. حضرت نگاهی به آن کرد و به آن شخص فرمودند: «این چیه؟» یعنی چیز خوبی نیست و پرونده را به ملائکه پس دادند. ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم ببرند، امّا در بین راه متوجه شدند که به سمت بهشت میروند! خیلی تعجّب کردند. به پروندهی آن شخص نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامهی اعمال آن شخص نوشتهاند: «یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحسنات» ای کسی که بدیها را به خوبی تبدیل میکنى!» ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و تحویل دادند.