صدای شیعه

«اشهد ان علی ولی الله »

صدای شیعه

«اشهد ان علی ولی الله »

ایام سوگواری امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد

در سال 40 هجری که امیرالمؤمنین به شهادت رسید، امام حسن(ع) به امامت رسید، در این زمان حادثه مهمی رخ داد که لشکریان امام حسن(ع) با امام همراهی نکردند و امام(ع) مجبور شد با معاویه صلح کند

معاویه مردی دروغگو، مکّار، مزوّر و دنیا پرست بود. او می‏گفت: من می‏خواهم فرمانروا باشم و برای رسیدن به آن به مسجد می‏روم و به کلیسا نیز می‏روم.

جرجی زیردان می‏گوید: اطرافیان معاویه به اندازه‏ای مطیع وی بودند که معاویه موقع رفتن به میدان صفین نماز جمعه را در روز چهارشنبه خواند و کسی به وی اعتراض نکرد و به قدری در گمراه کردن مردم کوشید که بد گفتن به علی(ع) را واجب دانست.(1)

امام حسن(ع) فرمود: "سوگند به خدا! من کار خلافت را به معاویه تسلیم نکردم مگر به آن جهت که یاوری نیافتم. اگر یارانی می‏داشتم، شب و روز با معاویه جنگ می‏کردم تا خداوند میان من و او حکم کند. اما من اهل کوفه را آزمودم و دانستم کار آنان اصلاح نمی‏شود. ظاهر و باطنشان یکی نیست و وفادار نیستند. می‏گویند شما را دوست داریم، ولی شمشیر آنان بر روی ما کشیده است".(1)

عده‏ای از رؤسای قبائل کوفه به معاویه نامه نوشتند و نسبت به او اظهار اطاعت کردند و قول دادند که در صورت آمدن وی، امام حسن(ع) را دست بسته به وی تحویل دهند و یا به دار بکشند.(2)

بالاخره نافرمانی مردم و پناهنده شدن فرماندهان جنگی امام کار را به جایی رساند که امام تصمیم به صلح با معاویه گرفت. زید بن وهب می‏گوید: محضر امام(ع) در حالیکه در مدائن بستری بود، وارد شدم و گفتم: چه اراده فرموده‏اید؟ مردم سرگردانند. امام(ع) فرمود: "به خدا سوگند! معاویه را از این مردم برای خود بهتر می‏دانم. می‏گویند که شیعه من‏اند، با آن که اثاثم را غارت کردند و خواستند مرا بکشند! به خدا اگر با معاویه بجنگم، این مردم مرا گرفته و به معاویه تسلیم می‏کنند". بالاخره امام مصلحت شیعیان و خود و خانواده خود را بر صلح با معاویه دید و حکومت را به او واگذار کرد و به مدینه بازگشت و حدود ده سال در مدینه بود.

معاویه احساس کرد بعد از مرگش ممکن است دوباره خلافت به امام حسن(ع) منتقل شو، از این رو سم کشنده‏ای از روم تهیه کرد و به جعده، دختر اشعث بن قیس کندی، زن حضرت داد و با حیله و پول او را قانع کرد که امام(ع) را مسموم کند و به قتل برساند. خبر شهادت امام(ع) به معاویه رسید و بسیار خوشحال شد.(3)

پس از شهادت امام حسن(ع) بدن حضرت را تجهیز کردند و خواستند و در کنار قبر پیامبر(ص) دفن کنند، ولی عایشه سوار بر قاطر شد و بنی مروان لباس جنگ پویدند. نزدیک بود میان بنی هاشم و بنی امیه جنگ شروع شود. به دستور امام حسین(ع) بدن حضرت(ع) را در بقیع دفن کردند.(4)

 1. همان، ص 179، به نقل از تاریخ تمدن اسلام، ج 5، ص 65.

2.  همان، ص 181.

3.  همان، ص 359، به نقل از الامامة و السیاسة، ج 1، ص 144.

4. همان، ص 366، با تلخیص.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد