ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
امام
باقر(ع) به جابر روایت کردند که: «... چون قیامت شود، جبرئیل ندا میدهد: خدیجه
دختر خویلد کجاست؟ مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاهم، ام کلثوم خواهر موسی کجایند؟
آنان از جای بر میخیزند... ای اهل محشر! امروز من کرامت را برای محمد و علی و حسن
و حسین و فاطمه(ع) قرار دادم. سرها را پایین بیاندازید و چشم ها را فرو ببندید،
چون فاطمه میخواهد به بهشت برود. سپس جبرئیل ناقهای بهشتی میآورد و آن حضرت را به
بهشت میبرد و لیکن ایشان وقتی نزدیک بهشت میرسد درنگ میکند. خداوند میفرماید: درنگ
شما برای چیست؟ فاطمه میگوید: پروردگارا! دوست دارم در چنین روزی مقامم شناخته
شود. خداوند میفرماید: ای دختر حبیبم! برگرد و نظر افکن و هرکس را که دوستی تو یا
دوستی یکی از فرزندان تو در دلش باشد، او را گرفته و وارد بهشت کن.» در ادامه امام
باقر(ع) میفرماید: «به خدا سوگند! ای جابر در آن روز فاطمه شیعیان و دوستانش را
همانند پرندهای که دانه خوب را از دانه بد جدا میکند، از بین جمعیت جدا میکند.» بحارالانوار،
ج 43، ص 64.
با سلام و تشکر که به وبلاگ من سر زدی
نوکر شما و مولامون حضرت علی(ع) هم هستم
با افتخار لینکتون کردم
یا علی(ع)
سلام
بسیار سپاسگزارم
در پناه مولا علی (ع) سلامت و موفق باشید