در روز پنجم ماه صفر سال 61 هجری حضرت رقیه(علیهاالسلام) مظلومانه به شهادت رسید. نام شریفش (رقیه)،(فاطمه) و(زینب) است. پدرشان مولاناالشهید اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و مادرشان ام اسحاق است.
برای ورود به سایت و خواندن مطالب جدید بر روی لوگوی زیر کلیک کنید :
قالَ امام باقر (ع):
مهدی ظهور می کند... و به خدا سوگند سیصد و ده نفر و اندی که در میان آنان پنجاه زن است٬ همچون پاره های ابرهای پاییزی از هر سو و پشت سر هم در مکه گرد می آیند بی آنکه از پیش قرار و وعده ای نهاده باشند. این است معنای آیه ی شریفه : ((هر کجا باشید خداوند همه ی شما را گرد می آورد((
منبع : البحار 52/222
مقام باب الحوائجی ابالفضل عباس(علیه السلام): عالم ربّانى حاج شیخ مرتضى آشتیانى رضوان الله تعالى علیه فرمود: که حجة الاسلام حاج میرزا حسین خلیلى طهرانى اعلى الله مقاله فرمود: خبر داد ما را شیخ جلیل و رفیق نبیل که با همدیگر سر درس صاحب جواهر رضوان الله تعالى علیه حاضر مى شدیم
کی روا بودن ولی کردگار
تا چهل منزل شود اشتر سوار
آن یکی گفتا که اینان کیستند ؟
دیگری گفتا مسلمان نیستند !
آن یکی گفتا که این بیمار کیست ؟
دیگری گفتا که بابش خارجی است ..
آن یکی گفتا
عجب افسرده است ؟
دیگری گفتا برادر مرده است
تهرانی
این خطبه مشتمل بر شکایت در مورد خلافت و صبر امام در برابر از دست رفتن آنو سپس بیعت مردم با او مىباشد .
به خدا سوگند،او(ابو بکر)رداى خلافت را بر تن کرد،در حالیکه خوب مى-دانست،من در گردش حکومت اسلامى هم چون محور سنگهاى آسیایم(که بدون آنآسیا نمىچرخد)
روز 19 ماه محرم سال 61 هجری قمری کاروان اسرای کربلا به دستور یزید ملعون به سوی دمشق رهسپار شدند.
شخصی خدمت امام صادق (ع) رسید . امام پرسیدند : ای مرد ، چند بار در طول روز به زیارت جدم حسین (ع) می روی ؟ شخص گفت : هیچ . امام پرسید ای مرد : در طول هفته چه طور ؟ شخص گفت : هیچ . امام پرسید : در طول ماه ، سال و یا هرچند سال ، چند بار به زیارت جدم حسین (ع) می روی ؟ شخص گفت : مولای من ، میان من و حسین (ع) فرسخ ها فاصله است ( شرایط اینگونه نیست که من چندبار به زیارت حسین (ع) بروم ) . امام صادق (ع) فرمودند : وای بر تو ! هرموقع که دلت هوای زیارت حسین (ع) کرد به بالای بلندی برو و ندا بده : السلام علیک یا ابا عبدالله .
پیامبر صل الله علیه و آله فرمودند: هیچ بنده ای نیست که نسبت به خداوند متعال گمان خیر ببرد، مگر این که خدا نزد گمان وی خواهد بود.
در دارالسلام از خزائن نراقی نقل شده است:
یکی از علما (امیرمحمد صالح خاتون
آبادی داماد مرحوم مجلسی) در گذشته بود، شبی ایشان را در خواب دیدم.
تهرانی
باد به موی سرت افتاد دلم ریخت
تا اشک ز چشم ترت افتاد، دلم ریخت
امروز میان تو و حُرّ ابن ریاحی
تا صحبتی از مادرت افتاد، دلم ریخت
ای آینه ی خواهر خود تا که غبار
این دشت به دور و برت افتاد دلم ریخت
امروز که یک مرتبه در موقع بازی
بر روی زمین دخترت افتاد دلم ریخت ..
درباره ی تنهایی و بی یاوری تو
تا زمزمه در لشگرت افتاد دلم ریخت
خورشید من امروز که این سایه ی شوم ِ
سرنیزه به روی سرت افتاد دلم ریخت
...
شفای زن یهودی در عالم رویا توسط حضرت ابوالفضل علیه
السلام و شیعه شدن او و شوهرش
یکی از بزرگان اهل منبر نقل کرد از واعظی شنیدم که می گفت:
من در قوچان بودم، فردی یهودی مرا برای روضه خواندن به خانه اش
دعوت کرد! من شگفت زده به خانه اش رفتم و او گفت: می خواهم مسلمان شوم!
نقل مى کنند: در بروجرد مردى یهودى بود به نام یوسف ، معروف به دکتر. او ثروت زیادى داشت ولى فرزند نداشت . براى داشتن فرزند چند زن گرفت ، دید از هیچ کدام فرزندى به دنیا نیامد. هر چه خود مى دانست و هر چه گفتند عمل کرد، از دعا و دارو، اثر نبخشید.
تهرانی
حاج ملا سلطانعلى، که از جمله عابدان و زاهدان بود، مى گوید:
در خواب به محضر مبارک امام زمان (ع) مشرف شدم ، عرض کردم : مولاى من ! آنچه در زیارت ناحیه مقدسه ذکر شده است که فَلَاندبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لَاَبکِیَّنَ عَینُک بَدَلَ الدُموعِ دَماً صحیح است؟
فرمود: آرى!
گفتم: آن مصیبتى که در سوگ آن، به جاى اشک خون گریه مىکنید، کدام است؟ آن مصیبت على اکبر است؟
فرمود: نه! اگر على اکبر زنده بود، او هم در این مصیبت، خون گریه مىکرد!
گفتم : آیا مقصود مصیبت حضرت عباس (ع) است؟
فرمود: نه! بلکه اگر حضرت عباس هم در قید حیات بود، او نیز در این مصیبت خون گریه مىکرد!
عرض کردم: آیا مصیبت حضرت سیدالشهداء (ع) است؟
فرمود: نه! اگر حضرت سید الشهداء (ع) هم بود، در این مصیبت خون گریه مىکرد!
پرسیدم: پس این کدام مصیبت است؟
فرمود:
مصیبت اسیری عمهام زینب (س) است.