صدای شیعه

«اشهد ان علی ولی الله »

صدای شیعه

«اشهد ان علی ولی الله »

نمونه هایی از مکارم اخلاقی امام حسن (ع)

راوی می گوید: امام حسن علیه السلام زمانی که نماز را برپا می داشتندزیباترین لباس را می پوشیدند، به حضرت عرض شد، ای پسررسول خدا چرا به هنگام نماز اینگونه لباس می پوشی؟حضرت فرمودند: به تحقیق خدا زیبا است و زیبائی را دوست می دارد. پس خود را برای پروردگارم می آرایم، چنانچه می فرماید: «به هنگام نماز و حضور در مساجد لباس زیبای خود را بپوشید» پس دوست دارم که بهترین لباسم را بپوشم.

الحیاة، ج ۵، ص ۶۶

  

 

اکنون در زندگانی امام حسن (ع) نمونه این مکارم اخلاق را بخوانید:
1. موفق بن احمد خوارزمی در کتاب مقتل الحسین (ع) روایت کرده که امام حسن (ع) گوسفندی داشت که بدان علاقه داشت، روزی مشاهده کرد که پای آن گوسفند شکسته شده، به غلامش فرمود : چه کسی پای این گوسفند را شکسته؟
پاسخ داد: من!
فرمود: چرا؟
گفت: می خواستم تا شما را غمگین کنم!
امام (ع) فرمود: اما من تو را خوشحال خواهم کرد، و تو در راه خدا آزادی! و در روایت دیگری است که فرمود:
لا غمن من امرک بغمی
من نیز غمگین می کنم آن کسی را که به تو دستور داده تا مرا غمگین کنی یعنی شیطان
و به دنبال آن او را آزاد کرد. (4)

داستان مرد شامی
و داستان مرد شامی هم مشهور است که مبرد در کتاب کامل روایت کرده و ابن شهرآشوب نیز در مناقب از وی نقل نموده و در کتابهای مقتل الحسین خوارزمی و مطالب السئول محمد بن طلحه شافعی و دیگران نیز چنین روایت شده:
مردی از اهل شام می گوید: من هنگامی به مدینه رفتم و مردی را دیدم که بر استری سوار است که زیباتر و خوش لباستر از او ندیده بودم و مرکبی هم بهتر از مرکب او مشاهده نکرده بودم، من از آن مرد خوشم آمد و از شخصی پرسیدم: این مرد کیست؟
گفتند: حسن بن علی بن ابیطالب است!
در این وقت سینه ام پر از کینه شد و نسبت به علی بن ابیطالب رشک و حسد بردم که فرزندی اینگونه داشته باشد، از این رو به نزد او رفته و بدو گفتم: تو پسر ابوطالب هستی؟
فرمود: من پسر فرزند اویم!
در این وقت من شروع کردم به دشنام او و پدرش تا جایی که می توانستم! و چون سخن من تمام شد، آن حضرت رو به من کرده، فرمود: «احسبک غریبا» ؟
بگمانم تو غریب این شهر هستی؟
گفتم: آری.
فرمود:
فان احتجت الی منزل انزلناک، او الی مال آسیناک، او الی حاجة عاوناک !
اگر نیازمند خانه و منزل هستی به تو منزل دهیم، و اگر نیاز به مالی داری به تو بدهیم، و اگر نیاز دیگری داری کمکت کنیم؟
مرد شامی گوید:
فانصرفت و ما علی الارض احد احب الی منه (5)
من از نزد آن حضرت رفتم در حالی که احدی در روی زمین نزد من از وی محبوبتر نبود.
و در مناقب ابن شهرآشوب اینگونه است که چون آن مرد از سخنان خود فراغت یافت، امام (ع) بدو سلام کرده و خندید سپس فرمود:
ایها الشیخ اظنک غریبا و لعلک شبهت فلو استعتبتنا اعتبناک و لو سألتنا اعطیناک، و لو استرشدتنا ارشدناک، و لو استحملتنا حملناک، و ان کنت جائعا اشبعناک، و ان کنت عریانا کسوناک، و ان کنت محتاجا اغنیناک، و ان کنت طریدا آویناک، و ان کان لک حاجة قضیناها لک، فلو حرکت رحلک الینا و کنت ضیفنا الی وقت ارتحالک کان اعود علیک لان لنا موضعا رحبا و جاها عریضا و مالا کبیرا
ای پیرمرد گمان دارم که غریب این شهر هستی، و شاید اشتباه کرده ای، پس اگر در صدد جلب رضایت ما هستی از تو راضی شویم! و اگر چیزی از ما بخواهی به تو می دهیم، و اگر راهنمایی و ارشاد خواهی ارشادت کنیم، و اگر برای برداشتن بارت از ما کمک خواهی بارت را برداریم، واگر گرسنه ای سیرت کنیم، و اگر برهنه ای بپوشانیمت، و اگر نیازمندی بی نیازت گردانیم، و اگر آواره ای در پناه خویشت گیریم، و اگر خواسته ای داری انجامش دهیم، و اگر مرکب و بار و بنه ای را به خانه ما انتقال دهی و تا وقتی که قصد رفتن داری مهمان ما باشی برای ما آسانتر و محبوبتر است، که ما را جایگاهی وسیع و مقامی منیع و مالی بسیار است .
و به دنبال آن نقل شده که چون آن مرد سخن آن حضرت را شنید گریست و آنگاه گفت:
اشهد انک خلیفة الله فی ارضه، الله اعلم حیث یجعل رسالاته، و کنت انت و ابوک ابغض خلق الله الی و الآن انت احب خلق الله الی
گواهی دهم که براستی تویی خلیفه خدا بر روی زمین و خدا خود داناتر است که رسالتهای خود را در چه جایی قرار دهد و تو و پدرت مبغوضترین خلق خدا نزد من بودید و تو اکنون محبوبترین خلق خدا پیش منی!
و سپس آن مرد به خانه امام حسن (ع) رفت و تا وقتی که در مدینه بود مهمان آن حضرت بود، و از دوستداران آن خاندان گردید. (6)


پی نوشت ها:
1. سوره الرحمن، آیه .60
2.صحیفه سجادیه، ص .69
3. استاد در شرح این جمله گوید:
اگر کسی بدی کند و انسان هم در برابر او بدی کند، این سگ رفتاری است، زیرا اگر سگی، سگ دیگری را گاز بگیرد، این یکی هم او را گاز می گیرد، نیکی را نیکی کردن
خرکاری است، اگر کسی به انسان نیکی کند و انسان هم در مقابل او نیکی کند این کار مهمی نیست، زیرا یک الاغ وقتی که شانه یک الاغ دیگر را می خاراند، او هم فورا شانه این یکی را می خاراند، بدی را نیکی کردن کار خواجه است.
4.ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 117 و حیاة الامام الحسن (ع)، ج 1، ص .314
5. ملحقات احقاق الحق، ج 11، صص 119 .117
6.مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص .

 

  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد